* این روزها حالم خیلی بهتره از قبل:))
* بالاخره یه تی به خودم دادم. کلی نوشتمو یکم از گره های ذهنمو باز کردم
* تقریبا همهی آهنگای غمگینمو پاک کردم و قول دادم به خودم که دیگه آهنگی گوش ندم که حالمو بگیره:))
* واسه درس خوندن هم اقدام کردم:)) البته با کمک تو
* دیگه بگین نتهارو وصل کنن دیگه:! در فراغِ نت سوی چشمانمان رفت (اشاره به حضرت یعقوب و یوسفَش:/ )
+ حس میکنم قالب جدید یکم ناجوره! ولی دوسش دارم:|
* بعد از کلی درد کشیدن میتونم بگم که خوب شدنه حالمو فقط در تموم شدن این رابطه میبینیم!
* به جرعت میتونم بگم که پشیمونم ازینکه برگشتنش رو قبول کردم!
* قرار بود با برگشتنش حال اونو خوب کنیم قرار نبود همه چی بدتر بشه
* البته شاید هم اون بین تمام درگیریهاش، که من هنوزم نمیدونم دقیقا چی هستن، این بدتر شدن رو حس نمیکنه و من واقعا نمیدونم اینو چجوری بهش بفهمونم♀️
* و خیلی چیزای دیگه که تو مغزم گره خوردنو نمیدونم چجوری از هم بازشون کنم
* میتونم ازتون کمک بخوام؟ من نمیدونم چجوری منطقی باهاش حرف بزنم و از حال بدم که دلیل اصلیش اونه براش بگم!
بهترین دوستم که از زیرو روی من کاملا باخبره، بهم میگه فقط تمومش کن! ولی من جرعت چنین کاری رو ندارم! اونم به صورت یهویی اصلا نمیدونم چجوری!
میدونم اگه تمومش کنم چند روز حالم بده ولی بعدش خوب میشم
ولی اینکه چطور این کارو بکنم و اینکه بعد از انجام این کار چه بلایی، از هر نظر، سر اون میاد. این فکرا داره دیوونم میکنه
اگه هم هیچ کاری نکنم روز به روز بدتر میشم هر روز به خودم قولِ خوب شدن حالمو میدم ولی باز روز بعد بدترم♀️
درباره این سایت